فراتر از یک شهردار..!!!

لحظات ناب افطار و دقایق قبل از آن شهر فضیلت و اخلاق رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد.شلوغی صف های نانوایی و مغازه های حلیم و آش فروشی و امثال آن حکایت از تلاش مسلمانان روزه داری دارد که بتوانند رنگ و بوی سفره های افطاری و سحری خود را به حد توان خود لعاب بخشند و کنار خانواده دعای لک صمنا و علی رزقک افطرنا را تلاوت کنند.در این بین متاسفانه صف خرید آب شرب و تصفیه شده در این شهر هم از معظلات و رنج هایی است که گریبان گیر اهالی فضیلت مدار این شهر است.هرچند ذکر این گونه از موارد چهره ی عمومی شهرما را در وجهه ی منطقه ای آن محروم متصور می نمایاند، لکن عدم ذکر آن نیز جفایی است نابخشودنی نسبت به همشهریان عزیز.البته باید قطع شدن و نرسیدن آب را در برخی از ساعات شبانه روز نیز در برخی از نقاط شهر به این معظلات اضافه کرد.

برای رفع این مشکل ، مردم صالحیه سال هاست به مکاتبات و مراجعات متعددی دست زده اند اما هنوز باید آب شربشان را دبه دبه بخرند!! هر چند تعدادی از همشهریان نیز با خرید دستگاه های تصفیه ی آب و نصب آن مشکل خود را مرتفع نموده اند اما هنوز هستند بسیاری از همشهریان که بنا به دلایل متعدد از جمله زندگی در منازل استیجاری موفق به نصب تصفیه کن آب نشده اند.

نکته اصلی که باعث نگارش این مقاله شد اعتراض برخی از همشهریان در صف های خرید آب خطاب به شهردار محترم صالحیه بود. آری ! برخی از مردم شهرمان در همین صف های خرید آب، شهردار و شهرداری  را مسئول این موضوع می دانند و این مطلب جای بسی تامل دارد!

 واقعا چرا شهردار؟و ارتباط شهرداری صالحیه با حل مساله ی آب در چیست؟!

پاسخ این پرسش ساده است. اگر شهردار صالحیه نیز همچون من نوعی تنها به وظایف دیکته شده ی خود عمل می نمود و پا را فراتر از دفتر کار خود نمی گذاشت و در عرصه های مختلف و گوناگون و حتی حساس شهری ظاهر نمی شد ؛اکنون هیچ کس در شهر، شهردار را نمی شناخت!

اگر ایشان به کاشت چند درخت در همان خیایان و نصب تابلوهای کوچه ها بسنده می کرد حتما امروز از ایشان انتقاد نمی شد که چرا المان و سردرب ورودی برای شهر ساخته اید و در ارتقای زیبایی شهرمان کوشش نموده اید!!! یا انتقاد نمی شد که این المان بسیار قدیمی است!!!به قول قدما سفره ی پهن را هزاران کمبود و ایرادش گیرند و سفره ی پهن نشده را تنها یک ایراد!!

اما از آنجاییکه به آرمان ها و اهداف عالی رهروان راه امام شهیدان در مسیر خدمت به مردم، که تبلور آن در شهرداری صالحیه در نامگذاری ساختمان شهرداری به نام شهیدمهندس باکری و اوج آن در نصب تابلوهای یادبود شهدا در بلوار اصلی شهربود ، ایمان قلبی دارم-  ایمانی که به فرد و شخص و شخصیت نیست و ایمان به راه شهدا و امام شهداست- یقین دارم همین یاد امام و شهیدان که در واقع یاد خداوند رحمان است چراغ راه و مشعل فروزان طریق مسئولین ولایت مدار  و مردم فهیم شهرمان خواهد بود.بر خویش فرض می دانستم با بضاعت قلیل خویش نسبت به زحمات زحمتکشان و خدمتگزاران شهری تقدیر و تشکر کنیم که من لم یشکر الناس لم یشکر الله..

کلام آخر خطاب به شهردار محترم: بنابراین بار دیگر پیام آور و بشارت دهنده ی خیر و همای سعادت دیگری برایتان هستم که بیایید و فراتر از یک شهردار و در قامت رهرو شهید مهندس باکری آب آور شهرمان شوید تا همیشه ی همیشه نامتان با فضیلت در شهر فضیلت مدارها یاد گردد...

ان الله لایضیع اجرالمحسنین